همیشه بیدار باش!

شب با همه نامتعارف بودنش محل و محملی برای کسب درآمد بیشتر است

همیشه بیدار باش!

  عکس‌ها: مسعود ساکی                                                                                                                                         

علیرضا نجمی/ ساعت طبیعی روزها و شب‌های عمرمان را به هم ریخته‌ایم و این به هم‌ریختگی محصول ناگزیر و ناگریز تکنولوژی و فناوری است که بی‌رحمانه دل طبیعت و ارگونومی بشر را می‌شکافد و پیش می‌رود. غرض این نیست که همانند اجداد غارنشین‌مان زندگی را پی بگیریم و بویی از تکنولوژی نبریم بلکه این است که ساعت طبیعی بدن‌مان تنظیم باشد طبق آنچه برایش آفریده شده، ساعت خواب و ساعت بیداری. در فرهنگ و سنت سالیان دراز ما، شب هنگام زمانی برای آرامش و استراحت بوده است و مردمان سحرخیزی داشتیم که شب در کنار خانواده استراحت می‌کردند اما در این قرن تازه سحرخیزی و کامروا شدن‌مان کم شده و به عکس زندگی شبانه و شب بیداری‌مان زیاد.

زندگی شبانه در کلانشهرها بیش از همه ریشه در سبک زندگی مردمان دارد؛ مردمانی که به تاریکی و شب دچارند و به دلیل کمبود زمان در طول روز به شب‌گذرانی و زیست شبانه مجبور می‌شوند، زیستی که کمی تا قسمتی نامتعارف است. شب هنگام به طور معمول بایستی حیات آدمی به آرامش و سکون برسد همانند خودروهای پارک شده کنار خیابان که گویی آرام شده و خوابیده‌اند و یا شاید در یک بحر عمق افسردگی غوطه می‌خورند.

شاید اگر از منظر یک فروشنده به این بخش از عمرمان بنگریم، شب با همه نامتعارف بودنش محل و محملی برای کسب درآمد بیشتر است. مردمانی که شب‌ها ترجیح می دهند از خانه بیرون بزنند حال یا از سر تفریح یا اینکه خسته و کوفته از کار روزانه راه خانه را پیش می‌گیرند و می‌خواهند چیزی بخرند طبق لیست سفارش منزل یا صدای نافرم معده گرسنگی را یادآوری‌شان می‌کند تا سراغ فست فود بروند و مطمئناً فست فودی‌ها و فروشندگان کار و بار شبانه از این مشتریان دیر هنگام کاملاً استقبال می کنند. کار و بارهای شبانه با مشتری‌هایشان سهم بسزایی در رونق اقتصادی و بکارگیری نیروی کار دارد و به زعم بسیاری از کارشناسان، در دنیای امروزی، زیست شبانه، نمودی است از ارتباط پویا و فزاینده میان اقتصاد، جامعه و فرهنگ. در این میان گاه سرمایه‌ای که جابجا می‌شود قابل توجه است و همین طور ایجاد جاذبه های گردشگری مانند بولوار «رامبلا» در بارسلونا که محل رفت ‌و آمد و گردش میلیون‌ها گردشگر از ملیت‌های مختلف است و یا «مدیسون اسکوئر گاردن»، «میدان تایمز»، «پل بروکلین»، «ساختمان تجاری ١٠٢ طبقه امپایر استیت»، «مرکز خرید راکفلر سنتر» و ده ها پارک و ... در نیویورک، پرجمعیت ترین شهر آمریکا، یک شهر همیشه بیدار ٢٤ ساعته همچنین «کاستیانا»، «گران ویا»، «آلکالا»، و «امباخادورس» خیابانهای حیات شبانه مادرید. خیابان «مونوی اشرفیه» در بیروت رستوران‌ها‌، باشگاه های‌ شبانه و مراکز خرید بسیاری دارد که همواره پذیرای جمعیت بسیاری از گردشگران است یا کلوپ های شبانه، رستوران های مختلف، سالن‌های اجرای موسیقی و مراکز خرید «مزعه» دمشق و یا شب هنگام آنچنان جشنی در اروگوئه و در خیابانهای «مونته ویدئو» شاهدید که تا صبح ادامه دارد با رستوران های مختلف و لذت بردن از یک زندگی شبانه. علاه بر اینها شهرهای شبانه روزی و شناخته شده دیگر مانند پاریس، لندن، لاس وگاس، بوینس آیرس، بمبئی و ده ها شهر شناخته شده که زیست شبانه در آنها موج می زند. در همین شهر خودمان شیراز هم چند سالی است به رغم انتقادهایی که شده و می‌شود از رشد قارچ گونه فست فودی‌ها ولی این صنف در حیات شبانه شهر نقش پررنگی ایفا می‌کنند. از سبک ناسالم خورد و خوراک مردم که بگذریم میزان اشتغال و رونق کسب و کاری که فراهم می‌کند به گمانم وزنه سنگین‌تری در اهم و فی الاهم کردن بود و نبودشان است. در کنار مواد غذایی کاش شهر با دیگر صنوف و آدم‌ها هم بیدار بود! بیدار بود و می‌درخشید در شب ولی خودم به شخصه بیش از یک سال هم به خاطر مقرون به صرفه بودن و هم کمی ورزش کردن، شبانه‌هایم به قدم زدن در خیابانهای شب تا رسیدن به خانه گذشت و در طول این مسیر تقریباً با همه افرادی که به جمع آوری زباله‌ها می‌پرداختند همراه بودم، چیزی شبیه کاروانی بود که به مقصدی معلوم یا نامعلوم رهسپار است در بولوار لطفعلی خان زند. دیدنی‌های این مسیر 4 کیلومتری از میدان انقلاب (پارامونت) تا غدیر (مصدق) عجیب بود و غریب و سر و کله زدن رفتگرهای شهرداری با معتادان زباله جمع کن رویداد همیشگی شبانه‌ها. به جرأت بگویم شب‌های اول کمی که نه به مقدار زیادی ترس داشتم و این ترس را خیلی‌ها با گفتن «مواظب باش زورگیری نکنند»، «مواظب باش بلایی سرت نیاد» زیاد و زیادتر می‌کردند ولی دل به شب زدم و رفتم و تجربه جالبی بود، جالب از نظر زیست شبانه شهر، شهر گل و بلبل که شبانه‌هایش اصلاً گل و بلبل نیست برخلاف کلانشهرهای ایران و جهان. در بوشهر و آبادان و خرمشهر و به طور کلی شهرهای جنوبی و همین طور بعضی شهرهای شمالی کشورمان هم زیست شبانه کما بیش وجود داشته و دارد.

ولی در شهر شیراز چراغ‌هایی که در دل شب روشن اند شبیه واحه‌هایی در دل بیابان رخ نمایی می کنند و فریاد بر می‌آورند که شب است و شهر تعطیل البته محله به محله و بولوار به بولوار تفاوت دارد خصوصاً در بولوار تقریباً مرکزی شهر - بولوار زند- که در حاشیه های پیاده رو تا پاسی از بامداد همه نوع کالایی به فروش می‌رسد و به بازارهای هفتگی کشورهایی همچون بنگلادش و پاکستان شباهت دارد. زیست شبانه در بولوار سیبویه اما بی‌نهایت کم رمق و بی‌رونق است و فقط عاشقان فست فودی‌هایی که تا دیرهنگام مشغول کار هستند در رفت و آمدند البته این‌ها محلات جنوب شهر یا پایین شهر است و حتماً و مطمئناً با مناطق و محلات دیگر خصوصاً بالای شهر تفاوت دارد و خبری از دور دور و کورس گذاشتن و رفت و آمد آدمیان عطر و ادکلن زده نیست. زیست شبانه در محله‌های بافت قدیمی و سنتی و به بیانی دیگر میراث فرهنگی بزرگترین الزامش امنیت است. امنیتی که اگر نباشد کار بیخ پیدا می‌کند و برخی سوء استفاده‌گران شروع به چپاول می‌کنند. گشت‌های شبانه خورویی نیروی انتظامی می‌تواند امنیت این زندگی شبانه را فراهم کنند، چنان که تا به حال بر این امر بی‌نهایت کوشیده‌اند. در این میان چند وقتی که محدودیت‌های شبانه کرونایی در شهرها اجرا شد، شب را از همیشه بیشتر شب کرد ولی با رفع این محدودیت‌ها کمی زیست شبانه رونق گرفته است و کسانی که معیشت‌شان با شب پیوند خورده است امیدوار شدند، صاحبان اغذیه فروشی‌ها و حتی سوپرمارکت های سطح شهر با وجود انگ‌هایی که به آنها زده می‌شود تا حوالی صبح چراغشان روشن است تا چراغ دل مردمان روشن باشد. درست است که ساعت طبیعی روزها و شب‌های عمرمان را به هم ریخته‌ایم ولی چاره‌ای نیست و نان عده‌ای و رونق کسب کار خیلی‌ها به این گونه زیستن بستگی دارد. به زعم بسیاری از صاحب نظران  نمی‌توان برای زیست شبانه قانون و مقررات وضع نمود ولی با نظارت کامل می‌شود نکات منفی‌اش را دور انداخت و نکات مثبتش را نگاه داشت تا نگاهبان هستی و معیشت انسانها باشد.